نمی تواند همان چیزی را تکرار کند。این نیست که حوصله ام سر رفته یا چیز دیگری.、نمی توان به سادگی تکرار کرد。2هر چند تا دفعه بعد مدیریت خواهم کرد、3وقتی دوباره آن را می بینم، دیگر اعتماد به نفس ندارم。
من نمی توانم همین کار را انجام دهم、"چیزهای مشابه" را می توان به نوعی تکرار کرد (؟).。مثلا ظرف شستن。هنگام شستن ظروف، ما هر روز از ظروف کمی متفاوت استفاده می کنیم، بنابراین این یک چیز مشابه است، اما یک چیز نیست (اگرچه به نظر مسخره می آید)、به نظر من، من یک تمایز جدی قائل هستم)، بنابراین می توانم ادامه دهم.。ولی、به عنوان مثال، 20 بشقاب یکسان、30شستن آن کمی سخت است。می ترسم آن را در جایی بیندازم و بشکنم.、عصبی میشم。به نظر نمی رسد در "عادت کردن" خوب باشم。
نیازی به گفتن نیست、در واقعیت هم همین است、چیزی به نام "همین چیز" وجود ندارد。فقط مسئله احساس است。(پس؟) فکر کردم مشکل از (ادراکات) من است.、ظاهرا کم و بیش、به نظر می رسد که همه انسان ها این گونه ساخته شده اند (من احساس راحتی می کنم)。
با توجه به تاریخ بشر、هر روز به دنبال غذای روزانه هستید、برای محافظت از خود و خانواده خود در برابر محیط طبیعی خشن و دشمنان、من مطمئن هستم که هرگز (نمیتوانم) "همان چیز" را حتی برای یک لحظه تکرار کنم.。به این معنا، این قدرت تمدن است که «تکرار» «همان چیز» را ممکن کرده است.、خیلی تازگی داره。اگر «تکرار ساده» در عملکرد انسان (مغز) تعبیه شده بود چه؟、در واقع، انسان ممکن است این مدت طولانی دوام نیاورد.。
دوران مدرن مستلزم "عادت کردن به چیزها" (به چیزها و جامعه) است.。"عادت کردن" فقط برای خود شخص نیست.、در واقع بار کمتری بر دوش جامعه است.、این به این دلیل است که به عنوان شناخته شده است。گاهی اوقات احساس می کردم که در "عادت کردن" خوب نیستم.、احتمالا به خاطر همینه。
افراد مدرن در مجموع تولید ویدئو و غیره را خلاق می نامند.、اگرچه به طور متناقضی وجود دارد、اشتیاق به "عادت" که "خانه" بشریت است、احساس می کنم ناخودآگاه دارم کار می کنم。



