طبیعی است که ما هر روز از دست خود استفاده می کنیم.、نه تنها من، بلکه بیشتر مردم احتمالاً متوجه نمی شوند که در حال حاضر از دست خود استفاده می کنند.。تنها زمانی که از آن آگاه هستم زمانی است که به دلیل آسیب یا بیماری به طور موقت قادر به استفاده از آن نیستم.。یا نواختن ساز و غیره.、ناامیدی از اینکه نمی توانم انگشتانم را مطابق با موسیقی حرکت دهم、اگر فقط یک انگشت بیشتر برای کاردستی و غیره داشتم! احتمالاً وقتی به آن فکر می کنم。
دست است、این بیش از اینکه راحت باشد، غیر قابل تعویض است.、به نظر می رسد این دیواری است که انسان را از سایر حیوانات جدا می کند.。فقط انسان ها و میمون ها دست دارند.。ولی、مطمئنم حیوانات دیگر حتی فکر نمی کنند که دست می خواهند.、شما باید به آن راضی باشید.。زیرا تنها انسان ها راحتی دست ها را می دانند.、وقتی دستت را گم کنی、فکر کردن به ابزارهایی برای جبران این、و بالاتر از همه، شما می توانید آن را بسازید.。حتی "میمون ها" هم نمی توانند این کار را انجام دهند.。
این همان قدرت «فرهنگ» و «تمدن» است.。انباشت ایده ها و تکنیک ها、به عبارت دیگر تاریخ。اگر بگوییم فقط انسانها "تاریخ" دارند、برای یک لحظه、ممکن است احساس کنید که اینطور نیست.。اما、چه نوع دایناسورهایی در چه دوره ای زندگی می کردند؟、انسان ها تنها کسانی هستند که می توانند نوری را بر روی چوب اندازه گیری ساخته شده توسط انسان بتابانند.、اگر این را درک کنید، معنی آن منتقل می شود.。استخوان های دایناسور فقط "چیزهایی" هستند、این فی نفسه «تاریخ» نیست.。دایناسورها از کشف استخوان های جدید هیجان زده می شوند、زیرا من در حال خلق یک "تاریخ جدید" برای بشریت هستم.。
اگر کمکی نداریم、همه چیز "دست روی دست است"、من حتی نمی توانم غذا بخورم。حتی اگر موفق به گرفتن یک پرنده شوید、آیا آن را مانند یک کروکودیل قورت خواهید داد؟、آن را با پاهای خود نگه دارید و بال های آن را با دهان خود بچینید、مهمتر از همه، باید "زنده" خورد。یا مردار؟。همانطور که اکثر حیوانات وحشی انجام می دهند。یا اگر فصلی در جستجوی میوه و برگ حرکت نکنید، از گرسنگی خواهید مرد (و باید پیاده روی کنید).。احتمالا هرگز نخواهید توانست ماهی و غیره بخورید.。و、بدون داشتن تاریخ منقرض می شوند。
اخیرا、انگشتان دستم کم کم سفت و خم می شوند.、شروع کردم به فکر کردن بیشتر به دستانم.。