「不思議」は「理解不能」とは違う。それは別次元のことだ。不思議さというのは、一見すぐに理解できそうでいて、「考えれば考えるほど、さらにその先に引かれていくような深さ」のこと(そして最後にはちゃんと理解できるはず、と信じられること)。椿の種には「不思議100%」が詰まっている。 数学は苦手だったが、子どもの頃にこんな不思議さを教えてくれる先生がいたら、今の1000倍くらい数学が好きになっていただろう、من فکر می کنم。
خواب کمی عجیب دیدم。جایی در اعماق کوه。با شهر من کاملا متفاوت است、یه جورایی حس دژاوو دارم、ظاهرا برای مدتی、انگار اینجا زندگی می کردم。چون تعدادی از اقوام من در آنجا زندگی می کنند.。را、این درس را یک بار پیرزنی که به نظر یکی از اقوام است و دو سه سال از من بزرگتر است یاد گرفت.、معلمی اینجا زندگی می کند.、به دلایلی مرا به خانه آن شخص هدایت کرد.。
من دور بودم پس می خواستم به خانه بروم.、معلم برگشته است。وقتی به آن نگاه می کنم به نظر می رسد یک دختر دبیرستانی یا دبیرستانی است.。از نظر محاسباتی、با وجود اینکه باید حداقل 80 سال سن داشته باشد، هیچ چین و چروکی ندارد.、برای پوست های سفید خالص و صاف مانند گل ختمی、چشم های بزرگ و بادامی شکل。بینی به وضوح کوچک است、کمی نوک تیز مثل پینوکیو。
در حین تعجب از جوانی غیرعادی او به داخل دعوت شدم.。یک فضای کوچک فقط در داخل ورودی وجود دارد.、وقتی به بالا نگاه می کنید، سوراخی را می بینید که به نظر می رسد از پایین یک مخروط به بالا نگاه می کنید.。به زیبایی سقف گنبدی نیست.。این چه نوع سوراخی است؟、با احساس عجیب تر به اتاق نشیمن می روم.。بنا به دلایلی مواردی از حافظه من اینجا و آنجا قرار می گیرد.。یادم نیست گفتم "هی!"、وقتی نزدیک شدم و سعی کردم آن را در دستم بگیرم،、احساس می کنم بدنم به نوعی شناور است。 حتی وقتی به پاهایم نگاه می کنم، چیزی در اطراف شناور نمی بینم.。ولی、برداشتن یک قدم دیگر、این بار احساس نمی کنم که پا روی زمین گذاشته ام.。وقتی دوباره به پاهایم نگاه کردم حدود 10 سانتی متر شناور بودند!
به طبقه دوم هم نگاه کنید、بنابراین به راهروی ورودی برگشتم.、به زیر سوراخ مخروطی بروید。سپس جسد معلم در آن سوراخ مکیده شد.。من و خاله ام دنبال می شویم.。 - (قطعه) - "چرا اینقدر جوان هستید پروفسور؟" جوری پرسیدم که انگار نفسی را که حبس کرده بودم بیرون می دادم.。این خانه یک خانه مرموز است.、جاهایی هستند که جاذبه وجود ندارد.。"چون هیچ فشار گرانش روی بدن شما وجود ندارد."、صورت و بدنت آویزان نیست.» او لبخند می زند: «شاید به همین دلیل است».。- (حذف شده) -
ولی、最近になって、それはわたしの浅はかな理解だったのではないか、と思うことが多くなった。それはむしろ「有言実行」に近い意味を持っているのではないか、این چیزی است که。有言云々もまた少し解釈がずれるが、それ自体が逆説的な言い方であって、「『実行(実現)したいならば』有言する意」でもあり得ると。 他人に対してだろうと、自分に対してだろうと「言葉に出して言う(書く)」ことは、その瞬間からそれは自分を離れて独立した一つの「新たな存在」となる。その存在が自分を縛り、同時に先へ進める推進力ともなる。そんな意味を持っているのではないか、ということである。むろん、もともとの意味は初めに述べた通りであろうが。