昨日に引き続き、今日も水彩を描く。どんな絵でも1日1枚描けばなんとなく気持ちが休まる。ここのところパソコンで描く絵は堂々巡りになってきている。映像化を意識した練習なので、つねに写真画像を使うのもちょっとフラストレーションになっている。در چنین مواردی、教室があると、気分転換にもなり、また絵を描きたくなる。
水はなんとなく油よりは自分に合っている感じがする。油絵というのは、本来ねっとり、しっとりした材質感を持つもので、言葉のイメージに反して、水彩の方がずっと乾いてぱさぱさしているものだ。از همین رو、水彩の水気に惹かれるというより、紙に染みこみ、بو、流れるという偶然性、ぱさぱさした軽さのようなものに惹かれるのかもしれない。
شخصی که این مدل بود ، اکنون دانشجوی سال چهارم دانشگاه است.。4از ماه یک بزرگسال واقعی کار شوید。بعد از اینکه کار کردم、مقدمات قبل از پیوستن به شرکت و تحصیل در زمینه صلاحیت های مورد نیاز پس از پیوستن به شرکت、من هر روز را با کمی اضطراب و امید زیادی می گذرانم、او با من صحبت کرد。
من فکر می کنم "این زیباست"。البته صورت、این ماهیت زندگی در این لحظه با جوانان و امید است、من فکر می کنم زیباست。ترسیم عکس است、این "زیبایی" همیشه به شما فضای شاد می بخشد、این نیز به معنای آن است。من زود به شما می گویم بنابراین سوء تفاهم وجود ندارد、این شادی همچنین در چهره به چهره "جوانان" روبرو است.、برای اینکه صریح تر باشد ، اکنون、زندگی در این لحظه、و با آن "کفایت" در تماس است。 این فقط برای جوانان نیست.、نه فقط انسان。چه حیوان باشد و چه گیاه、تحقق زندگی در این لحظه جوهر زندگی است (به معنای خودم از نحوه زندگی من、حتی اگر یک سنگ باشد ، معنی حضور در آن تفاوت چندانی ندارد.)。و、انرژی که به طور طبیعی به بیرون تابش می کند (بزرگی)、وقتی آن را لمس می کنید、احساس می کنم زمان و مکان "زیبا" است.。این به قدرت تغییر خودم تبدیل خواهد شد (نقاشی)、من فکر می کنم این چیزی است که می خواهم ترسیم کنم。با ترسیم、احساس می کنم هم متولد شده ام。
آیا می توانید در این طرح احساس کنید؟。در حالی که نقاشی می شود、شکل بی روح و نور و تاریک、من فقط رنگ را دنبال می کنم、حواس پنج (ناخودآگاه) در تلاش است چیزهای دیگری را روی صفحه نمایش نشان دهد.、من به آن امیدوارم。سال بعد、یا چند سال بعد、او نمی داند اکنون واقعاً چه کاری انجام می دهد。اشتغال فقط "قدم اول" است、قبلاً قدم گذاشته است。"مرحله دوم" توسط خودش تصمیم گرفته شده است。لطفا、اولین قدم برای خودشان است、من فقط امیدوارم که شما مرحله دوم را بردارید。
به تازگی من در رایانه خود نقاشی کرده ام、من از استفاده از مواد واقعی غفلت می کردم。مدتی است که من آن را با چوب واقعی ترسیم کردم、やはりパソコンに向かっているときとは違う自分を感じる。紙から、鉛筆から、水から、筆から、パソコンにはない手応えが伝わってくる。「その手触りだって、すでにパソコンで実現できる」のだそうだが、幸か不幸か、من در حال حاضر دو بعد ، رایانه و مواد واقعی ندارم.、من نمی توانم خوب بودن هر یک را تجربه کنم。این به من بستگی دارد که فکر کنم این ناخوشایند است یا گزینه ای است。
هر چند پسر T ترسو بود、همچنین بی رحمانه بود。友達と遊ぶときは少し気後れして後ろでもじもじすることもあったが、一人になると大胆になり、生き物を殺すことも案外平気だった。 彼の獲物の多くは小動物、いちばん多いのはカエルだった。雪が解けると、どこからともなくあちこちにカエルがモソモソとうごめいてくる。それを手製の弓で射るのである。矢はススキの茎で、周りにいくらでもあった。それをナイフで鋭角に切り取り、緩んできた地面に突き刺すと茎のなかの空洞に泥が入り、先端部だけ適当に重くなる。矢は先が重くないとうまく飛ばないのだ。
もう少し大きくなってからは、狙う獲物も大きくなった。もうカエルや小魚は卒業していた。素潜りと魚釣りの時期を過ぎ、アケビや山葡萄も終わって冬になると、T たちは野ウサギを狙うようになった。それは肉も毛皮も確かに有用であり、それを目的に彼の友人たちも雪の中を歩きまわっていたが、彼の興味の中心はやはりそれを捕まえるまでであった。獲物の生態を調べ、その能力を上回る方法で捕まえること。それが T の願いであり、理想だった。وقتی پسران دیگر از شکار خرگوش خسته می شوند و به کوه نمی روند、سرانجام روباه هدف او شد。
روباه است、دلهره و عزم شایسته حریف خود、و او اطلاعات و قدرت داشت。او بلافاصله از توانایی های روباه شگفت زده شد.、من شروع کردم به داشتن احساساتی که شبیه به آرزوهای من است。من می خواهم این طعمه زیبا و در عین حال عالی را به تنهایی ضبط کنم、از طرف دیگر ، لطفاً از تله هایی که تنظیم کرده اید زنده بمانید、من می خواهم شما زنده بمانید。او شروع به چنین احساسات متناقض نسبت به روباه کرد。 "اگر من به دام بیفتم چه می شود؟"。"دفعه دیگر او هم、捉えたあとのことを真剣に考えないわけにはいかなかった。いま彼の狙っているのは、足跡の大きさから考えて、ある程度の大物だと予想していた。おそらく中型の犬くらいはあるだろう。祖父の部屋の長押にぶら下がっていた、自分の身長ほどもある大きな狐の襟巻を彼は思い浮かべた。―あれより大きいかも―そいつが罠にかかったときの、死に物狂いの抵抗を T は想像した。「逃がしてやるのが一番危険で難しい。」彼は何度も頭の中で、うまく逃がしてやる方法をシミュレーションしてみたが、うまい方法が思いつかなかった。鋭い牙で噛まれ、自分も大怪我をする可能性の方が大きい。―手早く殺すしかないが、چگونه؟ 獲物の逃げ場をせばめ、足場の悪いところに追い込んでいる以上、自分の足場の幅もぎりぎり、斜めでしかも凍っている。足が滑れば足元の深い淵の中へ自分が落ちてしまう。棍棒で殴り殺すにしても、すぐ頭上には細い枝が網の目のように絡み合っている。―棍棒を振り上げるスペースは無い―彼はその場面を脳の奥の方でゆっくり、精細なビデオで検証するように繰り返していた。
少年 T のお話はここまで。わたしの夢の中で T は今でも時々獲物を追っているが、もう捕まえる気持ちはないらしい。けれど彼らを追い詰めるまでの緊張感と、それを逃れていく動物たちの本当のカッコよさに、いつまでも夢から覚めたくない思いがある―夢の覚め際にかならず T はそう言うのである。