من به انجام سریال های اپل ادامه می دهم。چرا ادامه می دهید、بعضی اوقات احساس می کنم نمی دانم、به هر حال ، از کار جلوی من、احساس می کنم می توانم چیز جالب تری ترسیم کنم ، بنابراین نمی توانم به راحتی جلوی آن را بگیرم.。تمرکز、من باید همه را یکباره ادامه دهم تا جایی که دیگر نمی توانم کاری انجام دهم.、تجربیات درون من زمزمه می کند。
گاهی اوقات "من گیج شده ام"。دشوارترین زمان این است که وقتی احساس نمی کنید کاری از این دست انجام شود اشکالی ندارد.。من نمی فهمم الان چه کار می کنم、این زمانی است که。چون نگرانم、البته من هم اعتماد به نفس خود را از دست می دهم。ولی、مهم است、مطمئناً صدمه دیده است、انواع نگرانی ها、یک قدم بردارید و دوباره در مورد آن فکر کنید。آن شخص、اعتماد به نفس بی اساس、فقط دستان خود را بدون نگرانی از چیزی حرکت دهید、بلکه بسیار مشروع تر است、بهتر نیست؟。
حتی وقتی این سریال را ادامه می دهم ، گاهی اوقات احساس اضطراب می کنم که آیا با این نوع چیزها خوب هستم.。و、هرچه مردم بگویند、این تنها کاری است که اکنون می توانم انجام دهم、من نظر خود را تغییر داده ام و ادامه دادم。کاری که اکنون می توانید انجام دهید موضوع توانایی نیست。اگر این یک تکنیک تصویر است、ظریف تر از این、شما می توانید کاری واقع بینانه انجام دهید。این نیست、در این مرحله ، حداکثر روشی که می توانید از آن راضی باشید、این یعنی。اگر جهت اشتباه باشد چه می شود؟ اگر به آن فکر کنید ، هیچ راهی وجود ندارد、این باید جهتی باشد که برای رسیدن به این نقطه ، منطق و شهود زیادی را مورد بررسی قرار داده است.、حتی اگر اشتباه کنم فایده ای ندارد。این کلمه "قانع کننده" است、این برای من معنی دارد。
به نظر می رسد اپل کمی بیشتر ادامه دارد。مثل یک الگوی واحد است、ワンパターンだからこそいろいろやれることもあるのです。いま大事なことは「他人の意見を聞かない」こと。تمرکز、思い通りにやることだよ、と直感が囁いています。
「季語を活かす」ってどういうことだろうか。中学生レベルの常識でいうと、「季語」にはそれぞれの季語が持たされている情感というものがある。例えば「小春・小春日和」は初冬(11月頃)の、やや季節に外れた暖かさをいう(気象用語でもある)のだが、その情感というのは「小さな意外性。冬という季節の中に、ポッと与えられた、小さな春のような感じ」である。از همین رو、雰囲気としては日常の中の機微を詠む際に使うとぴったりくる。そのように使うとき「季語を活かす」という(らしい)。
از همین رو、交通事故などの悲惨な情景や不安さ、などをいう時に使ってはいけない、ということになる。そうすると当然だが、組み合わせに選ぶ単語やモチーフもそれにふさわしいものをものを選ばざるを得ず、その結果として誰が作っても似たような句ばっかりになりがちだ。季語とぴったり情感を合わせながら、なおかつ新鮮さ、新しさを生み出すのは並大抵のことではない。専門の俳人ではない、ほとんどの人は楽な方に流れやすいのが自然だろうから、どうしたって凡句の山のひとかけらになるのがせいぜいだ。